سپهرسپهر، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

آسمون زندگی مامانی و بابایی

قربون بوسه هات برم جوجه قشنگم

سلام شیرین عسلم  گل پسرم این روزا خیلی شیرین و خواستنی شدی . تازگی یاد گرفتی دستاتو محکم دور گردنم میپیچی و محکم بغل میکنی. چه حس لذت بخشی به آدم دست میده . بعدش هم اگه رو مودش باشی لبای خوشگلت رو روی گونه هام میذاری که یعنی داری بوس میکنی (هرچند باید حواسمو جمع کنم یه وقت گاز نگیری ). جوجه من این کارت همه سختی ها و غصه های آدمو یک مرتبه محو میکنه. دیروز با بابایی داشتیم خونه تکونی میکردیم و برخلاف بقیه ی جمعه ها تا شب خونه بودیم . بعداز ظهرش که بیدار شدی به بابایی گفتی دددددددر!!! آخ که من قربون اون صدای ظریفت برم تا رفتیم خونه مادرجوون کلی ذوق کردی و کلی با مسیح بازی کردی . جوجه اینقدر بلند و از ته دل م...
20 اسفند 1391

بدون عنوان

سلام عزیز دلم داشتم نی نی سایت رو میخوندم یاد اون روزهایی افتادم که هر هفته رو با عشق خوندن بارداری هفته به هفته طی میکردم . چقدر زود گذشت ، یادش بخیر ! عزیز دلم روز به روز بزرگ شدنت محسوس تر میشه. هم کلمات بیشتری رو ادا میکنی و هم کارای جدیدتر! یکی از کارات روشن و خاموش کردن کلید و پریز هاست .جالب اینجاست که روشن میکنی ولی میگی رففففففففت! سپهر و سیب رو دیگه راحت میگی (البته میگی شیب ،شپه ) . گوشی تلفن و موبایلو برمیداری و میگی ال وقتی هم که میخوایم نماز بخونیم باز میگی ال ( منظورت الله اکبره) و سجده هم میکنی . قایم میشی و میگی د (یعنی دکی). وقتی میبرمت توی اتاق خواب بخوابونمت به عکس منو باباییت نگاه میکنی و چو...
1 اسفند 1391
1